بهترین داستان های کوتاه

متن مرتبط با «ماجرای اهنگ بوی گندم داریوش» در سایت بهترین داستان های کوتاه نوشته شده است

ماجرای گند! 3

  • يک روز ايوان در حالی که با چشم مستش به سمت ليولا چشمک میزد رو کرد به نقاش و گفت: ­ گوش کن! اگر گلوت پيشش گير کرده... گور بابات! کاری به کارش نداريم! تو شروع کردهای حق توست که خودت هم تمامش کنی. اين مال به تو میرسد! شرافتمندانه... موفق باشی! نابريدلف نيز گفتة ايوان را تأييد کنان گفت:  -از چنگت درنمیآ, ...ادامه مطلب

  • ماجرای گند! 4

  • خوب٬ بله... البته... البته! آخر صحبت ازهنر است! ­ يلناتيموفیيونا هيچ میدانيد چرا اينجام؟ نمیتوانيد حدسش را بزنيد! ليولا از شرم گلگون شد و دستش را ظاهراَ نادانسته روی آرنج او گذاشت...نوگتف کمی سکوت کرد و ادامه داد: ­ حقيقتش را بخواهيد بين ما نقاش جماعت آدمهای خوکصفتی هم پيدا میشوند... که کمترين اعتنا, ...ادامه مطلب

  • ماجرای گند!

  •     ماجرای گند!  4   نویسنده: آنتوان چخوف مترجم: سروژ استپانیان    ,ماجرای گندم ری,ماجرای گندم کانزاس,ماجرای علی گندابی,ماجرای علی گندمی,ماجرای توبه علی گندابی,ماجرای فیلم بوی گندم,ماجرای علی گنداب,ماجرای علی گندابی اپارات,ماجرای اهنگ بوی گندم داریوش ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها