تو به مدرسه می رفتی، به تو گفته بودن باید دکتر شوی.
او به مدرسه می رفت،اما نمی دانست چرا!
من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم می گرفتم.
تو پول تو جیبی نمی گرفتی،همیشه پول در خانه شما دم دست بود.
او هر روز بعد از مدرسه ، کنار خیابان آدامس می فروخت...
بهترین داستان های کوتاه...برچسب : من تو,من تواضع لله رفعه,من توجيهات الرسول الصحية,من توكل على الله فهو حسبه,من تو چت,من توكل على الله كفاه,من توضأ فأحسن الوضوء,من توبه, از عشق,من توضأ قبل ان ينام,من توضأ ثم قال, نویسنده : monlystorya بازدید : 164